جشن نفس هایی که بوی زندگی می دهد/ آهنگ تپش قلب ها با نگاه هایی از بدرقه امید
تاریخ انتشار: ۳ اردیبهشت ۱۳۹۷ | کد خبر: ۱۸۲۱۳۳۲۴
شامگاه دیروز روز جمعی از دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی کردستان پذیرای خانوادههای مرگ مغزی و گیرندگان اعضاست و در قالب جشنی زندگی بخشان و زندگی یافتگان به حیات را در آن گرد آورده و احیاء قلب و تولد دوباره ی «زندگی» را در آن گرامی داشتند.
به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛به نقل از کرددانش، دیروز در دانشگاه علوم پزشکی کردستان جشنی بر پاست بود، لیک جشنی متفاوت با تمام آن جشن هایی که تا کنون دیده ایم, جنس نفس, جشنی برای آنانی که رفتنشان آغازی برای دیگران شد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
زیر این سقف بلند جمعیت زیادی گرد آمده اند, جشنی که با تلاش و پشتکار سفیران زندگی پذیرای خانوادههای مرگ مغزی و گیرندگان اعضاست, مسئول برگزاری این جشن جمعی از دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی کردستان هستند که زندگی بخشان و زندگی یافتگان به حیات را در آن گرد آورده و احیاء قلب و تولد دوباره ی «زندگی» را در آن گرامی داشتند.
آری این جا «جشن نفَس» است, جشن کسانی که دست تقدیر، آنان را به دایره ی پیوند اعضاء کشانده است, این یکی عزیزی را در حادثه ای تلخ از دست داده و آن دیگری با دریافت عضوی، حیاتی دوباره یافته است.
قدر زندگی را شاید کسی به اندازه ی اینان نداند و ضرب آهنگ تپش قلب ها، برای هیچ کس به اندازه ی این ها موزون نباشد؛ تپشی که هر آن می توانست آخرین نبض حیات باشد و بعد از آن دیگر هیچ؛ قلبی که آخرین فرصت های تپیدن خود را پشت سر می گذارد و نیستی و مرگ را پیش روی خویش، تلخ و دردمندانه نظاره می نماید؛ به ناگاه بارقه ای از امید در وجودش می درخشد و فرصت و مجالی نو برای شروعی تازه!
«پیوند اعضای مرگ مغزی» امیدبخشترین پاسخ است به ناامیدی تمام بیماران رنجوری که در فهرست انتظار پیوند نشستهاند, کسانی که با بد روزگار به شدت تقدیرگرا شده و به سرنوشت دردناکی چشم دوختهاند که تن رنجورشان را دربرگرفته است.
«جشن نفس» پاسداشتی است برای تمام مادران و پدرانی که اعضای فرزندشان را اهدا میکنند, فرزندانی که مرگ مغزی شده و زندگی را ترک میکنند اما مرگشان نوید زندگی دیگری است در تن رنجور همان بیماران بیامیدی که چشم انتظار شنیدن یک «آری» از والدین افراد مرگ مغزیاند.
این جشن میزبان سه گروه است: گیرندگان اعضای پیوندی، اهداکنندگان اعضا و منتظران دریافت عضو. جشن نفس فرصتی است برای رویارویی این سه گروه از آدمها که به واسطه یک پدیده سرنوشت مشترکی پیدا کردهاند: پدیده اهدای عضو.
حجت الاسلام و المسلین عارضی مسئول دفتر نهاد نمایندگی ولی فقیه در دانشگاه علوم پزشکی کردستان در این مراسم تاکید کرد: طبق آیات قرآن کریم، توانایی پاک اندیشیدن و پاک زیستن فقط مختص به کسانی است که بینش توحیدی دارند و این قبیل افراد هستند که به نجات جان انسانها می اندیشند و در این راه وجود خود را فدا می کنند.
حجت الاسلام و المسلین عارضی با بیان اینکه، اهدا عضو جزو بهترین صالحات است، گفت: این کار و این فعل ارزشمند، مختص مومنان واقعی است و به حدی ارزشمند است که اگر با اهداء عضو، جان یک نفر نجات پیدا کرده باشد مانند این است که جان تمام انسانها نجات پیدا کرده باشد.
در ادامه دکتر کتایون نجفی زاده فوق تخصص بیماری های ریه و عضو انجمن اهدای عضو ایرانیان با بیان این مطلب که اهدای عضو باید به درستی فرهنگ سازی شود، اذعان کرد: دو نکته جالب در زمینه حرکت اهدای عضو دانشگاه علوم پزشکی کردستان وجود دارد، یکی اینکه، این حرکت نه توسط پزشکان، بلکه توسط دانشجویان شروع شده و دیگری اینکه روحانیون کردستان حامی و پشتیبان هستند.
دکتر کتایون نجفی زاده با تاکید بر اینکه مرگ مغزی بازگشت ندارد، عنوان کرد: 99 درصد مرگها، مرگ قلبی و تنها یک درصد مرگ مغزی است و این یک فرصت معنوی دارای پاداش اخروی فراوان برای این دسته بیماران است که با اهدای اعضای بدن، بیماران و نیازمندانی دیگر را نجات دهند.
دکتر نجفی زاده با تصریح بر این مطلب که، اعضای بدن هر یک از بیماران مرگ مغزی، تا 8 نفر و حتی گاها تا 53 نفر بیمار نیازمند را از مرگ نجات می دهد، گفت: در سال 96، از تعداد 926 نفر اهدا کننده، 1281 کلیه، 765 کبدف 131 قلب، 10 ریه و 21 لوزالمعده به 2208 بیمار نیازمند در سطح کشور پیوند داده شد.
وی گفت: سال 94(4 نفر اهداء کننده عضو)، سال 95(5 نفر اهداء کننده عضو) و سال 96 یک مورد اهداء کننده عضو در استان کردستان صورت گرفته است، در صورتی که 543 نفر بیمار دیالیزی در استان وجود دارد که 270 نفر آنها آماده پیوند هستند.
عضو انجمن اهداء عضو ایرانیان روشهای سنتی شناسایی و نیز آماده سازی اهداء عضو را ناکارآمد دانست و گفت: لازم است تسهیلات و تجهیزات ویژه جهت اهداء عضو در نظر گرفته شود و نیز با یک برنامه ریزی صحیح مباحث مربوط به پیوند اعضا به آحاد جامعه تشریع و در این زمینه آگاهی های مردم ارتقا یابد.
دکتر نجفی زاده گفت: به همه توصیه می کنم که کارت اهداء عضو را تهیه و نسبت به تکمیل فرم های رضایت آگاهانه پیوند اعضا اقدام نمایند.
ماجرای اهدا عضو، ماجرای عاشقی است, داستان سیاه ترین لحظه شب که طلوعی درخشان را در پی داشته.... داستان ایثار خانواده هایی که با قلب های مهربانشان چنان خورشید، روشنی به زندگانی تاریک هم نوعان نیازمندشان بخشیدند و امروز شادی وصف ناپذیر اینان را به نظاره می نشینند و الحق که چه دشوار است این تصمیم و این سخاوتمندی و چه مصمم است اراده وصف ناپدیر کسانی که سربلند پشت سر می گذارند آزمون الهی را .... گویی در آن لحظات عجیب در اوج وصلند...
و آن گاه که در این تاریکی سخاوتی می درخشد و به لطف نیتی پاک، قلبی از اندوه و نفَسی از شماره خارج می شود، آن هنگام تولدی دیگر در پیش است و شادی و نشاطی وصف ناپذیر از شروع زندگی دوباره.
و این رسالت سنگین ماست که:
جوانمردی را،
سخاوت را،
بزرگواری را،
و حیات را جشن بگیریم؛ و این آغاز فرخنده را فریاد کنیم.
باشد که طنین فریاد این تولد، سکوت بیماران نیازمند را بشکافد و هم صدایی من و تو در این میان آغازی باشد بر پایان چشمان خیس؛
بر پایان نفَس های به شماره افتاده؛
و بر پایان قلب های رنج دیده.
آنان که رفتنشان آغازی برای دیگران شد، شایسته ی تقدیرند.
انتهای پیام/
منبع: دانا
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.dana.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «دانا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۸۲۱۳۳۲۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
پشت پرده محبوبیت تیلور سوئیفت در ایران
با این حال اگر از طرفداران تیلور سوئیفت سؤال کنید که علت علاقهشان به این هنرمند چیست؟ احتمالاً پاسخ دهند که چون میتوانند با ترانههای او همزادپنداری کنند و بهراحتی خود را بهعنوان راوی ترانههایش تصور کنند، اما در کنار این ویژگی نمیتوان ارتباط عمیق سوئیفت با طرفدارانش را نادیده گرفت؛ چراکه او هنرمندی است که اگر یکی از سوپر طرفدارانش در آسیا بیماری لاعلاجی داشته باشد و نیاز به کمک مالی داشته باشد، حمایت خود را دریغ نمیکند و چه بسا که به دیدن آن طرفدار برود. همچنین ارتباط او در فضای مجازی با طرفدارانش غیر قابل انکار است، ارتباطی از جنس لایک کردن پستهای طرفدارانش در فضای مجازی گرفته تا اشتراکگذاری آن پستها.
به گزارش ایسنا، اما چرا امروز از تیلور سوئیفت مینویسیم؟ در هفتههای اخیر سونامی اخباری از جدیدترین آلبوم سوئیفت به نام «The Tortured Poets Department» در فضای مجازی منتشر شد که از ثبت چندین رکورد جدید به نام این هنرمند میگفت.
در حقیقت سوئیفت با انتشار یازدهمین آلبوم استودیویی خود رکورد بیشترین پخش آلبوم، آهنگ و هنرمند را در یک روز در Spotify و سایر پلتفرمهای موسیقی به ثبت رساند؛ رکوردی که با بیش از ۳۰۰ میلیون استریم (پخش آنلاین موسیقی) آلبوم جدید او طی یک روز به ثبت رسیده است.
اما این تنها رکوردی نبود که یازدهمین آلبوم استودیویی سوئیفت در کمتر از ۲۴ ساعت پس از انتشار در Spotify شکست. بلکه اولین تکآهنگ آلبوم جدید او به نام «Fortnight» با حضور «پست مالون» رکورد بیشترین پخششده در یک روز را ثبت کرد.
سوئیفت پیش از این هم با انتشار آلبوم «Midnights» در اکتبر ۲۰۲۲ رکورد Spotify را برای پخششدهترین آلبوم در یک روز و پخششدهترین هنرمند در یک روز را در اختیار داشت. این آلبوم همچنین در سایر پلتفرمهای پخش موسیقی، رکورد بزرگترین آلبوم پاپ تمام دوران را با استریمهای روز اول در Apple Music شکست. همچنین این آلبوم در اولین روز انتشار خود به پرمخاطبترین آلبوم آمازون موزیک تبدیل شد.
اما پس از خواندن این اخبار درباره سوئیفت، شاید برای شما هم سوال شود که سوئیفت دقیقا چرا تا این حد محبوب است که طی یک روز جدیدترین آلبومش با ۳۰ قطعه موسیقی، بیش از ۳۰۰ میلیون بار در اسپاتیفای شنیده میشود؟
پیش از پاسخ به این سوال باید گفت که نمیتوان با وجود تور پرطرفدار Eras، تسخیر جایگاههای نخست چارت موسیقی بیلبورد آمریکا، ثروت میلیارد دلاری، ۱۲ جایزه گرمی، تأثیر گسترده او بر فرهنگ موسیقی پاپ و موفقیت احیای آلبومهای قبلیاش، شهرت و موفقیت عظیم سوئیفت را انکار کرد؛ موفقیتی که تصادفی نیست.
در ادامه، اما نگاهی خواهیم داشت به علت محبوبیت جهانی سوئیفت در جهان از نگاه چند کارشناس و منتقد موسیقی آمریکایی.
موسیقی سوئیفتتوبی کوئینزبرگ که یک کارشناس موسیقی مشهور است، میگوید: «نمیتوانیم درباره موفقیت تیلور سوئیفت بدون اذعان به توانایی استثنایی او در نوشتن آهنگهایی که آشنا و در عین حال متمایز، قابل دسترس و معمولی هستند صحبت کنیم. تاکید بر این نکته مهم است که نوشتن آهنگی مانند آهنگهایی که تیلور مینویسد، فوقالعاده دشوار است. حتی یک بار انجامش هم سخت است، حال تصور کنید بخواهید طی یک آلبوم این کار را انجام دهید! اگرچه که سوئیفت نزدیک به دو دهه است که در آلبومهای متوالی این کار را انجام میدهد.»
درو نوبیل نیز که یک دانشیار تئوری موسیقی است، میگوید: «تیلور سوئیفت در نوشتن موسیقی واقعاً خوب است. این امر غیرقابل انکار است. او میداند که چگونه یک ملودی بسازد. موضوعات آهنگهای او بسیار مرتبط است. من یک مرد ۳۸ ساله هستم و میتوانم به آهنگهای او، حتی آهنگهایی که در ۲۰ سالگی نوشته است، گوش دهم و با آنها ارتباط برقرار کنم.»
همه کاره بودن اوسوئیفت به طرز ماهرانهای ژانرهای مختلفی مانند کانتری، پاپ، آلترناتیو و فولکلور را در زندگی حرفهای خود تجربه کرده است. نوبیل و کونیگزبرگ میگویند که تسلط بر این توانایی برای تکامل دشوار است، اما او موفق شد و توانست همچنان کاراکتر «تیلور سوئیفت» را حفظ کند.
سوئیفت که در اصل یک هنرمند ژانر کانتری بود، ابتدا با آلبوم «قرمز» (Red)، فضای کاری خود را به موسیقی پاپ آغشته کرد. او در این آلبوم با مکس مارتین که یکی از تهیهکنندگان مطرح آمریکا است، همکاری کرد.
در حالی که فضای کلی آلبوم «قرمز» پاپ بود، اما در آلبوم از سازهای بانجو استفاده شده بود و سوئیفت سبک و سیاق کانتری را در خواندن آهنگها حفظ کرد. سوئیفت، اما در آلبوم «۱۹۸۹» خود طی اقدامی بیسابقه، به طور کامل ژانر کانتری را کنار گذاشت. در حقیقت او با این کار برای همیشه کانتری را از کار خود حذف کرد و در قالب یک هنرمند جدید در اوج کاری خود ظاهر شد.
البته او به داستان سرایی خود در آثار غیرکانتری که یکی از ویژگیهای بارز موسیقی کانتری است، ادامه داد و با همین ترفند توانست آن طرفدارانی که او را به خاطر سبک کانتریش دنبال میکردند، نگه دارد. به هر حال او یک داستانسرای عالی است، چه داستانی تخیلی در مورد کسی که شوهرش را به قتل رسانده باشد و چه داستانی درباره روابط عاطفی خودش.
هنگامی که دو آلبوم «evermore» و «folklore» در سال ۲۰۲۰ منتشر شدند، جهان بار دیگر شاهد تسلط سوئیفت در تغییر ژانر، از پاپ به فولک و آلترناتیو بود.
نوبیل درباره این اقدام میگوید: «اگر هنرمندان از ژانر اصلی خود دور شوند، اغلب اوقات طرفداران شورش میکنند، اما سوئیفت این ریسک را کرده است و این باورنکردنی است.»
هوش تجاری سوئیفتکونیگزبرگ میگوید: «موفقیت در صنعت موسیقی صرفاً به موسیقی مربوط نمیشود، بلکه در مورد تجارت است و مهارتهای تجاری تیلور شگفتانگیز است».
درحقیقت از توانایی او در ساخت ماهرانه برند خود گرفته تا حرکتهای استراتژیکش، سوئیفت ثابت کرده است که هم یک هنرمند موفق است و هم یک تاجر. به عنوان مثال، تصمیم او برای تولید فیلمی از تور اخیرش (Eras tour) نتایج خارق العادهای داشت. این فیلم که در ماه اکتبر به سینماها رفت، «پرفروشترین فیلم کنسرت» است که در افتتاحیه ۹۲.۸ میلیون دلار درآمد داشت.
همچنین بازاریابی رسانههای اجتماعی سوئیفت او را در جایگاه بالای هنرمندان موسیقی مینشاند؛ درحقیقت او از ابتدای فعالیت خود ارتباط با طرفدارانش در رسانههای اجتماعی را انجام داد که در آن زمان غیرعادی بود.
حرکت درخشان سوئیفتاز اقدام سوئیفت برای ضبط مجدد و انتشار مجدد آلبومهای اولیهاش به طور گستردهای به عنوان یک تصمیم هوشمندانه یاد میشود. این تصمیم ناشی از اختلاف عمومی سوئیفت با شرکت ضبط قبلی خود، Big Machine، و مالک آن Scooter Braun است. در سال ۲۰۲۰، براون حقوق اصلی ضبطهای تیلور سوئیفت را فروخت و در اقدامی تلافیجویانه بیسابقه، سوئیفت آلبومهای خود را دوباره ضبط کرد و بدین ترتیب کنترل شخصی بر حقوق اصلی ضبطهای جدید به دست آورد.
در حالی که سوئیفت خاطرنشان میکند که همه اینها برای برگرداندن حقوق هنرمندان بوده است، اما ثابت شده است که یک تصمیم تجاری درخشان بود. درحقیقت آلبومهای تازه ضبطشده بسیار محبوب بوده و موجب حمایت از تور Eras و افزایش تعهد طرفداران به او شدند.
آینده نگری اونوبیل میگوید سوئیفت درک ذاتی از خواستههای مخاطبانش دارد و این توانایی میتواند توضیح دهد که چرا موفقیت زیادی کسب کرده است. او سه لحظه را دلیل شیدایی امروزی سوئیفتیها میداند:
۱۹۸۹زمانی که آلبوم «۱۹۸۹» در سال ۲۰۱۴ منتشر شد، موسیقی الکترونیک (EDM) چارت ۴۰ موسیقی برتر را تسخیر کرده بود. آهنگهای زد و کالوین هریس با آهنگهای پردازش شده توسط کامپیوتر و صدای ترکیب شده در صدر جدول قرار داشتند. با توجه به محبوبیت فزاینده EDM، نوبیل میگوید که دوستداران موسیقی میل به چیزی داشتند که علاقه آنها به موسیقی پاپ «dance-y» را برآورده میکرد و در عین حال بیانی معتبر از شخصیت یک هنرمند بود. او استدلال میکند که این اتفاق در آلبوم «۱۹۸۹» سوئیفت رخ داد.
شیوع کرونا در سال ۲۰۲۰نوبیل میگوید در طول قرنطینه همهگیر سال ۲۰۲۰، سوئیفت با انتشار غافلگیرکننده دو آلبوم folklore و evermore در ژانر indie folk حال و هوای طرفدارانش را مجذوب خود کرد. سوئیفت با انحراف آشکار از موسیقی پاپ به دنبال همکارانی با تجربه در ژانرهای جدید برای کار روی آلبومها شد؛ تصمیم هنری دیگری که آن هم یک تصمیم تجاری موفق بود.
کونیگزبرگ میگوید: «این اقدام دقیقاً همان چیزی بود که فرهنگ در آن زمان به آن نیاز داشت؛ یک آلبوم متفکر و تأمل برانگیز که منعکسکننده حس غالب انزوای اجتماعی است.»
فولکلور در سال ۲۰۲۰ به پرفروشترین آلبوم ایالات متحده تبدیل شد و همانطور که نوبیل توضیح میدهد، این موفقیت تصادفی نبود.
او ادامه میدهد: «طرفداران با این آهنگها دوباره بیرون از خانه بودند و زیبایی طبیعت را کاوش میکردند؛ آهنگهایی که صدایی روستایی داشتند و درباره رودخانهها و درختان صحبت میکردند. او همیشه توانسته از چیزی که همه ما آرزوی آن را داریم استفاده کند.»
تور eraنوبیل میگوید دو نیروی فرهنگی را میتوان به عنوان مدرکی برای موفقیت تور Eras بررسی کرد؛ یک اینکه در دنیای پس از همه گیری، مردم برای تجربه کنسرت زنده گرسنه بودند و دوم اینکه ما به عنوان یک جامعه، در میان انزوای فزاینده خود به دلیل کار از راه دور، رسانههای اجتماعی و سکولاریزاسیون رو به رشد، درصدد تجربههای جمعی هستیم. شرکت در یک کنسرت با دهها هزار نفر دیگر که آنها نیز با آهنگهای تیلور سوئیفت بزرگ شدهاند، بسیار عمیقتر از قدردانی از موسیقی اوست، بلکه میگوید «شما بخشی از یک جنبش هستید».
آیا میتوان از موفقیت سوئیفت تقلید کرد؟خیر.
نوبیل معتقد است که سوئیفت هر حرکتی را برای مواجهه با یک لحظه خاص طراحی کرده است و اگر آنها در زمانهای دیگری انجام میداد، احتمالاً از موفقیت یکسانی برخوردار نمیشد. به عنوان مثال، اگر فولکلور در سال ۲۰۱۹ منتشر میشد، تأثیر مشابهی نداشت. اینگونه نیست که او از دیگران برتر باشد؛ بلکه در کتگوری قرار دارد که افراد کمی شامل آن میشوند، توانایی عالی او در نوشتن موسیقی که با این لحظات فرهنگی ترکیب شدهاند، ترکیب نادری است.
بیانسه از هنرمندانی است که به چنین موفقیتی نزدیک شده است، اما نژاد تأثیر زیادی در جهانی نشدن هنر او در این وسعت دارد، اگرچه که برای یک سفیدپوست چنین چیزی مطرح نیست.
وقتی تیلور سوئیفت در مورد پایان رابطه عاطفی خود صحبت میکند، تصور این است که او به طور کلی درباره این مسئله صحبت میکند. ولی وقتی بیانسه درباره خیانت شوهرش به او و نحوه کنار آمدن با آن صحبت میکند، به روایت او به چشم روایتی از روابط سیاهپوستان نگاه میشود. دلیل اینکه میتوانیم تیلور سوئیفت را نماینده همه ببینیم این است که او بلوند و سفیدپوست است و نژاد برایش مطرح نیست؛ در صورتی که بیانسه سیاهپوست است و نژاد دارد.
البته در نهایت فراموش نکنیم که تا حدی هم علاقه بالای طرفداران به سوئیفت به شیدایی میمانند و نمیتوان به هیچ وجه او را بزرگترین هنرمند عصر حال حاضر خواند، چرا که در این صورت باید با بزرگانی مانند پینک فلوید یا بیتلز مقایسه شود که اصلا موجه نیست.
آنچه جای بحث ندارد این است که ژانر پاپ در دوران تیلور سوئیفت است، داستانی عاشقانه از موفقیتهای برتر و موفقیت افسونکننده که بر درخشش او به عنوان یک تاجر تأکید میکند و بهطور استراتژیک صنعت موسیقی را با هنرمندی و زیرکی هدایت میکند.